وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ
![]() |
![]() این وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران
فعالیت میکند |
![]() |
وحدت دنیای اسلام، هدفی اعلی و دست یافتنی است که همه باید در این زمینه به وظیفه خود عمل کنند. رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای |
|
هیچ سخنی برتر از سخن خدا نیست و هیچ کتابی برتر از کتاب خدا نیست در حفظ و نگهداری آن کوشا باشید. بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (رة) |
بسیاری از مردم دنیا از مارها بسیار وحشت دارند. چراکه این نوع خزنده انسان های زیادی را در طول سال می کشد و سم مار یکی از وحشتناک ترین موادی است که می تواند وارد خون انسان شود.
"استیو لودوین" برخلاف دیگر انسان های دنیا از مار به هیچ عنوان ترس ندارد و سم مار را به عنوان بهترین دوست خودش می داند. او می گوید سالانه 100 هزار نفر از سم مار می میرند ولی من بدنم در مقابل تمامی سم ها مقاوم است. این مرد 42 ساله که در کالیفرنیا زندگی می کند هر هفته سم مارهای مختلف را وارد بدنش می کند اما هیچ کدام روی او تاثیری ندارد و تنها قوی ترین سم ها کمی سردرد را برای او به همراه دارند.
بیوگرافی عسل بدیعی
عسل بدیعی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است.وی همسر سابق فریبرز عرب نیاست و یک پسر دارد، او از سال ۱۳۷۵ به سینما راه یافت و با فیلم بودن یا نبودن فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد. عسل بدیعی لیسانس علوم تغذیه از دانشگاه آزاد است ،سه ترم از دوره نمایش در دانشگاه آزاد اسلامی گذرانده.با بازی در اولین حضور سینمایی اش بودن یا نبودن خوش درخشید اما هیچگاه تنوانست در فیلمهای بعدی این موفقیت را تکرار کند.
فیلم شناسی
(۱۳۷۶) بودن یا نبودن (کیانوش عیاری) بازیگر
(۱۳۷۸) دستهای آلوده (سیروس الوند)، بازیگر
(۱۳۷۹) هفت پرده (فرزاد مؤتمن)، بازیگر
(۱۳۷۹) از صمیم قلب (بهرام کاظمی)، بازیگر
(۱۳۸۲) شمعی در باد (پوران درخشنده)، بازیگر
(۱۳۸۴) پروانهای در مه (محمدجواد کاسهساز)، بازیگر
(۱۳۸۵) سربلند (سعید تهرانی)، بازیگر
(۱۳۸۷) روز هشتم
مجموعه تلویزیونی مستانه
جوایز و انتخابها
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (دست های آلوده)
دوره ۱۸ جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) – سال ۱۳۷۸
مصاحبه با عسل بدیعی
عسل بدیعی که در سالهای اخیر بیشتر در تلویزیون و فیلمهای کوتاه بازی میکند، معتقد است: «هر زمان که نقشی در من این حس را به وجود بیاورد که میتوانم زندگیاش کنم به سمتش خیز بر میدارم و به کوتاه یا بلندیاش اهمیت نمیدهم.»
عسل بدیعی هم مثل بسیاری معتقد است «بودن یا نبودن» یکی از شاخصترین کارهایش است و این کار را بیشتر از بقیه دوست دارد. اگرچه به عقیده او «این شکل کارها خیلی طول میکشد تا دوباره تکرار شوند چون این جنس کارها معمولا بازگشت تجاری ندارد و یک کارگردان در شرایط الان باید خیلی جسارت کند که سراغ چنین سوژههایی برود.»
تولد «جانیار» باعث دوری سه، چهار ساله بدیعی از سینما شد و شاید این دلیلی بود تا او در سالهای اخیر از ستاره شدن محروم شود. خودش در این باره میگوید: «وقتی آدم سه چهار سال دور است برای شروع مجدد احتیاج به یک فرصت خوب دارد. پس از بازگشتنم خیلی پیشنهاد سینمایی داشتم ولی هیچ پیشنهادی را برای بازگشت مجدد به سینما اطمینانبخش ندیدم و ترجیح دادم آرام آرام کار کنم. علاوه بر این من از آن دسته آدمهایی نیستم که برای رسیدن به یک هدفی در مقطعی همه چیز را فدا می کنند. بچهدار شدنم در آن مقطع باعث شد مسؤولیتی که در قبال پسرم داشتم و لذت مادری را در اولویت قرار بدهم.»
بازیگر فیلمهای کوتاهی چون «من تنها»، «آخرین ساعات زندگی یک مرد معمولی» و «اصغر، پیکان و همسرش و زندگی کمی غیرعادیتر» درباره تجربه بازی در فیلم کوتاه میگوید: «حضور در این فیلمها برای من تجربه بسیار خوبی بود. در جایگاه یک بازیگر حضور در فیلم کوتاه هیچ تفاوتی با یک فیلم بلند ندارد.
بازیگرهای متفاوت فرمولهای خاص خودشان را دارند. من هم باید بگردم فرمول خاص خودم را پیدا کنم که با فیزیکم، روحم، حس درونیم، میمیک و تپش قلبم هماهنگی داشته باشد. هر زمان که نقشی در من این حس را به وجود بیاورد که میتوانم زندگیاش کنم به سمتش خیز بر میدارم و به کوتاه یا بلندیاش اهمیت نمیدهم.»
بهترین چیزی که عسل بدیعی از آن حس عید میگیرد، تغییر فصل و نفس کشیدن طبیعت است. او میگوید: «وقتی کوه میروم و ابرها را میبینم، احساس میکنم بهار نزدیک است. در روزهای آخر اسفند و اولین روزهای فروردین راه رفتن و نفس کشیدن در تجریش و باغ شاتر را دوست دارم.»
گفتگوی کامل بازیگر «بودن یا نبودن» را میتوانید در ویژهنامه بهاری نشریه «نسیم» بخوانید.
عسل بدیعی نزدیک به یک سال پیش بعد از ثبت نام کارت اهدای عضو، در دفتر یادبود مربوط به اهدای عضو، عباراتی را نوشت که ماندگار شد . . .
عسل بدیعی در این دفتر یادبود مینویسد:…
سلام
دوستان مهربان
عزیزان….. یاران
از خداوند متعال خواستار توانی چون کوه و ارادهای چون آهن استوار و پایدار هستم
تا یاری بخش راه سپید عشقتان باشد
خداوند یاریبخشتان
با احترام عسل بدیعی
۹۱/۲/۲۹″
و حالا قلب و دو کلیه، ریه، کبد و هر آنچه که از اعضای عسل بدیعی قابل اهدا بود، یاریبخش این راه شد و به چند تن زندگی دوباره بخشید.
روحش شاد